- گوهر زبانی
- سخنگویی بفصاحت و بلاغت کشاده زبانی: مه روی پوشیده در زیر تیغ بگوهر زبانی در آمد چو تیغ. (نظامی)
معنی گوهر زبانی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سخنگوی فصیح و بلیغ
سخنگویی بفصاحت و بلاغت کشاده زبانی: مه روی پوشیده در زیر تیغ بگوهر زبانی در آمد چو تیغ. (نظامی)
عمل و شغل گوهر نشان
گوهر آرش ها چم های بلند، فروزه ها و نام های خدا
عمل گوهر افشاندن
عمل و کیفیت گوهرزا (ی)
دیدن گوهر، گوهر شناس جواهر شناس، تمیز نیک از بد
نثار کردن گوهر، گوهر بخشی، جوانمردی سخاوت، ریختن قطرات (ابر)، اشک ریزی، وعظ نصیحت
Cattiness
злобность
Boshaftigkeit
złośliwość
maldade
malvagità
méchanceté
boosheid
दुष्टता
kejahatan
ความชั่วร้าย
দুষ্টতা
زہر زبانی
سخنگوی فصیح و بلیغ